جایی که کمان را در آن گذارند. قربان. (فرهنگ فارسی معین). ، گوشۀ کمان. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). مرکضۀ قوس و آن دوخانه باشد. سیه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). - کمان خانه ابرو، ابروی کمان مانند. (فرهنگ فارسی معین). قوس ابرو: من از این هر دو کمان خانه ابروی تو، چشم برنگیرم وگرم دیده بدوزند به تیر. سعدی. دل که از ناوک مژگان تو در خون می گشت باز مشتاق کمان خانه ابروی تو بود. حافظ. در مسجد و میخانه خیالت اگر آید محراب، کمان خانه ابروی تو سازم. حافظ
جایی که کمان را در آن گذارند. قربان. (فرهنگ فارسی معین). ، گوشۀ کمان. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). مِرکَضَۀ قوس و آن دوخانه باشد. سِیَه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). - کمان خانه ابرو، ابروی کمان مانند. (فرهنگ فارسی معین). قوس ابرو: من از این هر دو کمان خانه ابروی تو، چشم برنگیرم وگرم دیده بدوزند به تیر. سعدی. دل که از ناوک مژگان تو در خون می گشت باز مشتاق کمان خانه ابروی تو بود. حافظ. در مسجد و میخانه خیالت اگر آید محراب، کمان خانه ابروی تو سازم. حافظ
جایی که کمان را در آن گذارند قربان، گوشه کمان. یا کمانچه ابرو. ابرو کمان مانند: (من ازین هر دو کمان خانه ابرو تو چشم بر نگیرم و گرم چشم بدو زند بتیر)، (سعدی)
جایی که کمان را در آن گذارند قربان، گوشه کمان. یا کمانچه ابرو. ابرو کمان مانند: (من ازین هر دو کمان خانه ابرو تو چشم بر نگیرم و گرم چشم بدو زند بتیر)، (سعدی)
مخزنی که در میان دو دیوار یا گوشه ای از خانه سازند به جهت ذخیره غلات و غیره: (روزی طلب کنی در نهانخانهاء زمین)، خلوت خانه، خانه ای که در زیر زمین سازند تا در فصل گرما در آنجا بیارامند: نهان دره، جایی که در آن خاشاک و خاکروبه ریزند، مقبره گور. یا نهان خانه غیب. عالم غیب جهان باطن: (هست رای توکه اسرار نهانخانه غیب غایبانه کند ارباب دول را اعلام) یا نهان خانه فکر (فکرت)، مخزن اندیشه مخفی گاه افکار: (دانای آشکار و نهان داند که از نهانخانه فکرت هیچ صاحب سخن متاعی دربار خود نبستم) یا نهان خانه قریحت (قریحه)، مخزن قریحه شعر: (این دو بیت از نهانخانه قریحت بعرصه بیاض فرستاد)
مخزنی که در میان دو دیوار یا گوشه ای از خانه سازند به جهت ذخیره غلات و غیره: (روزی طلب کنی در نهانخانهاء زمین)، خلوت خانه، خانه ای که در زیر زمین سازند تا در فصل گرما در آنجا بیارامند: نهان دره، جایی که در آن خاشاک و خاکروبه ریزند، مقبره گور. یا نهان خانه غیب. عالم غیب جهان باطن: (هست رای توکه اسرار نهانخانه غیب غایبانه کند ارباب دول را اعلام) یا نهان خانه فکر (فکرت)، مخزن اندیشه مخفی گاه افکار: (دانای آشکار و نهان داند که از نهانخانه فکرت هیچ صاحب سخن متاعی دربار خود نبستم) یا نهان خانه قریحت (قریحه)، مخزن قریحه شعر: (این دو بیت از نهانخانه قریحت بعرصه بیاض فرستاد)
جدول قسمت دوم تصانیف قدیم ایرانی که مانند مطلع بود صوت الوسط: (مولانا در فن شعر ماهر بود و در علم ادوار و موسیقی کامل و نادر و در عملهای خوداشعار میان خانه ساخته است تا دلالت بر فضل او کند)
جدول قسمت دوم تصانیف قدیم ایرانی که مانند مطلع بود صوت الوسط: (مولانا در فن شعر ماهر بود و در علم ادوار و موسیقی کامل و نادر و در عملهای خوداشعار میان خانه ساخته است تا دلالت بر فضل او کند)